معنی سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه, معنی سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه, معنی sاgomcbi، /dc، lijsاg، fd اcxa lck omcbi، smcاo abi، tاsb abi (fmsdgi lck)، liji, معنی اصطلاح سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه, معادل سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه, سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه چی میشه؟, سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه یعنی چی؟, سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه synonym, سالخورده، پیر، کهنسال، بی ارزش کرم خورده، سوراخ شده، فاسد شده (بوسیله کرم)، کهنه definition,